۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

پیمایش در تحقیقات اجتماعی از منظری انتقادی

پیمایش در تحقیقات اجتماعی به روشی اطلااق می شود که پژوهشگر در بستری پروبلماتیک به جمع آوری داده ها می پردازد. و با ایجاد ماتریسی از داده ها در پی کشف روابط علت و معلولی پدیده ها برمی آید. نظر سنجی، مصاحبه و مشاهده از جمله تکنیک های تحقیق پیمایشی می باشند. و مختصرا این که تحقیق پیمایشی روشی است برای تحلیل داده های منتسب به مواردی مشخص.
هدف ما در این جا بررسی پیمایش از منظری انتقادی است.
لوکاچ در تاریخ و آگاهی طبقاتی مفهوم آگاهی ممکن را این گونه تعریف می کند: آگاهی یی که با نقش یک طبقه در فرایند تولید انطباق عقلانی دارد و میدان دید اجتماعی طبقه را مشخص می نماید و همچنین این که آگاهی ممکن بیشینه آگاهی ممکن طبقات اجتماعی می باشد. حال توجه شما را به این مثال معطوف می نمایم. "بررسی میزان شرکت در انتخابات طبقه کارگر در یک شهر مشخص". اولین کاری که انجام می دهیم انتخاب نمونه مناسب است. سپس به جمع آوری داده ها پرداخته و نتایج خود را ارائه می کنیم. ما در یک برهه ی تاریخی خاص به جمع آوری داده ها می پردازیم و سعی کرده که نقش پارامترهای مخل را کمرنگ کنیم. طبقه کارگر در شرایط خاص تاریخی موضعی مشخص نسبت به مسائل جامعه دارد. و دیدگاه های خویش را در پرسشنامه منعکس مینماید. با تغییر شرایط و گذشت زمان و با توجه به نقش تبلیغات و رسانه ها و سایر کلک های بورژوازی در دیدگاه ها تجدید نظر صورت می گیرد. و به احتمال زیاد نظرسنجی مجدد نتایجی متفاوت از سری پیشین دارد. در واقع ما به بررسی آگاهی واقعی طبقه کارگر در این کار می پردازیم و رای خاصی در باب آگاهی ممکن نمی توانیم صادر کنیم. هدف جامعه شناس مارکسیست تلاشی است در راستای پیروزی طبقه کارگر و تبیین مواردی که برای طبقه کارگر رهایی بخش بوده و بدان طریق می تواند مناسبات پیشین کا و سرمایه را منحل سازد. جامعه شناسی پوزیتیویستی و بورژوایی هدف اش صرف بررسی آگاهی واقعی بوده تا بدین طریق ساختار سرمایه دارانه را حفظ نماید. آگاهی ممکن تنها زمانی میتواند از جایگاه خویش فراروی نماید که ساختار زیسته ی موجود را در هم شکسته و تغیییر در مناسبات و شیوه های تولید ایجاد کند. واقعیتی که باید در روند کار پژوهشی کشف شده و تبیین شود آگاهی ممکن است و نه آگاهی واقعی. بورژوازی با شیوه ی پژوهشی مد نظرش سعی می کند که ایدئولوژی مشخصی را به طبقات اجتماعی تزیق نماید. و تلاشی در راستای کشف واقعیات اجتماعی انجام نمی دهد. ایدئولوژی های مسلط همواره از ابزارهای مختلف کمک می گیرند تا جلوی طغیان پرولتاریا را بگیرند. اگر ما داده های مشخص در موردی خاص داشته باشیم این توان را پیدا کرده که به پیش بینی میزان رشد اگاهی پرداخته و با برنامه ریزی مشخص در روند اگاهی بخشی طبقه کارگر اختلال ایجاد نماییم. حتی در سایر زمینه ها و طبقات نیز بورژوازی از این شیوه ها کمک می گیرد. نمونه آن در جامعه ما وجود دارد. پژوهشگری به بررسی میزان شرکت افراد در مساجد می پردازد و نتیجه خود را به شکل غرور آفرینی اعلام می کند که اکثریت مردم در مساجد برای اقامه نماز جماعت حضور پیدا می کنند. این نظرسنجی بدون در نظر گرفتن نقش رسانه های تبلیغاتی مذهبی صورت می گیرد و به شکل ابزاری سرکوبگر به ملت خورانده میشود و باوری مبنی بر مشارکت همه در این امر در مردم شکل می گیرد. چه بسا ممکن است اجبار هم در کار باشد و توده مردم جرات ابراز نظرات مستقل خود را نداشته باشند. پژوهشگر مارکسیست باید به بررسی عوامل در شرایط خاص تاریخی پرداخته و به افشا گری در رابطه با سرپوش های ایدئولوژیک طبقه حاکمه بپردازد. نه این که موجبات تحکم بیش از پیش سرپوش ها را فراهم نماید. پژوهشگررادیکال کسی است که میدان دید اجتماعی پرولتاریا را افزایش میدهد و بینشی به وی می دهد تا از موقعیت طبقاتی اش فراروی نماید. یا به عبارتی دیگر بیشینه آگاهی اش را توسعه می بخشد. تا بتواند ساختار موجود را در هم شکند.
تحقیق پیمایشی ابزاری است که بیشتر در دست جامعه شناسان مکتب کارکرد گرایی قرار دارد که اساسا متدولوژی حاکم بر تفکر آنان لیبرالی بوده و تاکید بر حفظ ساختار های موجود جامعه را دارند. کنش افراد و میزان تاثیر گذاریشان در بین جامعه شناسان این مکتب نقشی ندارد و ساختارها هستند که به عمل انسانی جهت می بخشند. جامعه شناس مارکسیست فرد را در طبقه اجتماعی اش قرار داده و با تاکید بر تاثیر متقابل فرد و اجتماع و پیوند دیالکتیک شان و مد نظر قرار دادن شرایط تاریخی کلیتی منسجم ارائه می دهد که به پیشبرد منافع طبقه کارگر کمک می نماید.

هیچ نظری موجود نیست: